الهى! این طاعت کوچک هم نشان شرمندگى من است و هم راز عزت و شوکتم: شرمسارى آنکه بر درگاه تو عبادتى نیاورده ام که شایان والایى و سزاوار جبروت بى انتهاى تو باشد، و شوکت آنکه مرا این سان آسان اذن فرموده اى که در بار عام مهرورزى و عنایتت در آیم
ای تمام آرزوی من (مهدی من)
دیگر توان سخن گفتن را از کف داده ام از این غروب بی طلوع به ستوه آمده ام . آخر تا کی هر آدینه دوباره سلام ، دوباره ندبه ، دوباره حسرت و آه ، انتظار ، غروب ، غریبی
رضا خوشنام ::: سه شنبه 85/7/11::: ساعت 3:51 صبح